در راستای ایزو چندهزار

بعد هر سه ماه یکبار از ما کارکنان عزیز نظرسنجی میکنن در باره کار و شرایط و مدیریت و اینا..

منم اینبار زیرش نوشتم: نکه دفعه قلبی به شکل عالی پاسخ داده شد برای این شماره حرفی نمونده.. والا.....

در پیله های سادگی تنها شکستم(شیکان پیکان) :دی

یک مزونی هست یکی دو ساله گهگاه ازونجا خرید میکنم... ینی فروشنده هایی داره... من موندم تو این سرد و گرم روزگار و هوا...... هر وقتِ سال که می بینیشون یه تاپ پوشیدن و یه دامن یه وجبی و براشینگ و گریم و لنز و اکستنشن و حجم لب و مژه کاشته و .....

ینی شیفته ی اینهمه احساسشونم...

ما بعضی صبا صورتمونو هم نمی شوریم، 7و 27 بیدار می شم، 7و 30 پشت فرمون نشستم، 8 و 14 دیقه 59 ثانیه انگشت می زنم.... همچین کارمند اروپایی هستم من... ولی خب اونا ماشالا .... اصن یه فضایی....

کاذب

ما آذری زبان ها یه ضرب المثل  داریم که من به ترجمه فارسی اش کفایت می کنم:

وقت کار کردن که باشه، خواهر کوچیکه ست ، وقت شوهر کردن که باشه، خواهر بزرگه ست.

این وصف وضعیتی ست که ما در محل کارمان داریم.

پرتقال.نعنا: مرتیکه ی کچل پشت چراغ قرمز زل زده به من، منم خو رومو برگردوندم، سبز که شد اومد کوبید به آیینه کنار، رفت، انگار نه انگار، آیینه شکست، اون قاب رنگی بالای آیینه ام افتاده، رنگی بود ، حالا تا به تا شده :((

پرتقال.نعنای2: دوست خوب وبلاگ نویسم، فرید در وب قبلی اش مسدود شده، آدرس جدید : چند کوچه بالاتر

پرتقال.نعنای3:تنها چیزی که این روزها خوب بر وفق مراد است، کاهش وزن مبارکمان است... دلمان خوش است که داریم آب می شویم.

++++++ اینو یادم رفته بود بگم: دلتون همگی بسوزه، 2کوچه اونورتر از ما یک قهرمان پارالمپیک هست، اوم فکر کنم تیم والیبال، اوم فکر کنم اسمش صادق بیگدلی، همچین اسمی داره، خدا حفظشون کنه و ما خوشحالیم و خلاصه اینکه فردا 10-11 صبح در محله مراسم استقبال از قهرمان جهان داریم و بازم دلتون بسوزه خب.

سلامتی همه اونایی که سر کارند :دی

چقدر دوست داشتنی ست........ روزهایی که هیچ کس نمی ره سر کار ، آدم بره سر کار، باور نداری؟ [رضایت] 

این پست امروز همینطور خرد خرد داره چاق می شه.....

رئیس

وقتی من رئیسم.. فرق نمی کند انجام این کار ضروری باشد یا نه.. من می گویم پس باید عملی شود.. من می گویم هم انگشت بزنید و هم امضاء... ای بابا...من خدای نکرده رئیسم ها...