درد و بلات، غصه هات به جونم...
نه! خوشم میاد روز دوم تعطیلات(البته برای قشرِ مظلوم کارمند های دولتی) دقیقا به شلوغی و پرباری روزهای مهر بود...
ینی همه چیز پاییز را عشقولانه ام، الا ترافیک اش را که روان نمیگذارد برای آدم سالم چه رسد به من.........
+کابوس می دیدم.
ازخواب بلند شدم تا به اغوشت پناه ببرم...
افسوس...
یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده ام
+رفیقم پفک بهم تعارف کرد دوتا برداشتم گفت خب دیگه بسه، برگشت دستش خورد به درخت نصفش ریخت تو جوب. ( کلید اسرار )
"+ و + دزدی"
پ.ن:هوس یک قرار سفره خانه ای کردم، دسته جمعی، دخترونه، قلیون... :دی / چرا نمیشه!!!!
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 8:48 توسط ـالهامـ
|